محمدامينمحمدامين، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

محمد امين

سلامی دوباره!

سلام به داداشی گل خودم! اول از همه عذرخواهی واسه دیر پست گذاشتن! ببخشید دیگه! درسا زیادن و شما شیطون خبر اول! داداشی گل من یکشنبه، سیزدهم دی ماه پاش شکست البته شکستن که نه، نی نازک پاش ترک برداشت بعدازظهر من داشتم برای امتحان ریاضی ترم میخوندم و آبجی زهرا برای دوتا امتحان مهمی که فرداش داشت. مامانی هم داشت سبزی ها رو پاک میکرد که یهو همه با صدای جیغ محمدامین اومدیم تو هال. گویا داداشی فسقلی من داشته از مبل پایین میومده که یهو لیز میخوره و تمام وزنش یهویی روی یه پاش میفته و...! ما هم زنگ زدیم به بابایی. مامان و بابا محمدامینو بردن دکتر. ما که هرچقدر از بابا میپرسیدیم کجایین میگفت دکتر!!!! خلاصه، بعد از دو ساعت محمدامین تو ...
5 بهمن 1394

نامه ای به محمدامین جونم!

سلام داداشی! الان ساعت 12:12 دقیقس و من دارم از بی خوابی میمیرممم شیطونی بالاخره چهارشنبه ی دوهفته ی گذشته راه افتادی! 10 تا هم دندون در آوردی! پنج تا بالا و پنج تا پایین! گرچه 3تاشون آسیابن!!! الان دیگه ما روزگار نداریم از دست جنابعالی مامانی همه ی کابینتارو با کش به هم بسته تا شما بازشون نکنی و ظرفا رو درنیاری و نشکنی داداشی گل من خیلی ناز و شیطون شدیا! تا یه لحظه ازت غافل میشن باید کلی دنبالت بگردن تا پیدات کنن و خرابکاریهات که دیگه بماند...! آخ آخ داداشی کاش میذاشتی روزا درس بخونم. الانا مجبورم به خاطر حفظ جون کتابام تا تو میخوابی درسو شروع کنم که توام 8-9 میخوابی و درسای منم میمونه برای آخرشب من برم بخوابم که ...
17 آبان 1394

نامه ای به داداشی شیطون

علیک سلام محمدامین خان حسسسسابی از دستت عصبانیمااااا آخه نه که جنابعالی زیادی شیطون تشریف داری، همه رو کلافه کردی! جدیدا جییییغ میزنی واسه مداد و خودکار و روی هر چیزی خط میکشی. چند لحظه پیش داشتم آثار مدادرنگی بنفشو از روی لپتاپ و شارژر گوشی جدیدم که دیشب خریدم پاک میکردم دیشب هم که به جای اینکه مثل همیشه ساعت 10 بخوابی بالاخره افتخار دادی ساعت 12 خوابت برد! صبح هم که کله ی سحر پاشدی و با جیغات منو که همیشه ساعت 12-13 بیدار میشمو ساعت هشت صبح بیدار کردی ممت امیییییییییییننننننننن کلافم کردیییییی!!!! الان هرچقد تلاش میکنم آثار مدادرنگی آبی جیغ از روی کِیس نمیره اشکال نداره ممت امین خان!! منم تلافی میکنم!! وقت...
31 شهريور 1394

شیطون آبجیا!

داداشی گل من چند تا کلمه یاد گرفته! مثل مامان، بابا، زهرا (که میگه دَیا!!) و نی نی و... امروزم برای اولین بار گفت مَتی و یه اولینِ دیگه! امروز محمدامین خان اولین نقاشیشو روی در کمد کتابای من کرد داداشی من عاااشق دفتر و کتاب و مداد و خودکاره! اگه یه خودکار ببینه و ما بهش ندیم اونقد جیغ میزنه که گلوش میگیره امروز صبح مامانی محمدامینو آورد گذاشت پیش من. منم دستمو انداختم دور کمرش و خوابیدم!! بعد چند دقیقه دیدم هی داره میگه: «نی نی! نی نی!» بلند شدم میبینم دستشو دراز کرده و میخواد عروسک روی پاتختی رو برداره، ولی نمیتونه چون اگه یکم دیگه بره جلو میفته پایین!!! داداشی خیلی شیطون شدیا! امروز تنها یادگاری من از د...
29 شهريور 1394

نرو...!

نرو دردناک ترین التماس جهان است... . . . . . . . . . وقتی محمدامین داره میره طرف پازلم که با هزار بدبختی دارم میچسبونمش   ...
29 شهريور 1394

داداشی کچل ما!!

چند روز پیش بابایی موهای محمدامینو با ماشین 25 زد محمدامین دیگه موهای فرفری ندارهههههه الان بدون مو خیلی بانمک و شیطون شده! محمدامین ما چند تا کار جدید یاد گرفته! اول اینکه مثل بچگیای آبجی زهرا شست میخوره! شستشم اونقد گاز گرفته که پوستش کنده شده! الان دیگه داداشی من دستشو میگیره به مبلا و تختا و بلند میشه. من و آبجی زهرا هم گاهی دستاشو میگیریم و راش میبریم. اگرچه تنبل خان تا چند قدم میره خسته میشه و میشینه محمدامین خیلیم لاغر شده من و آبجی زهرا خیلی گازش میگیریم و بوسش میکنیم و میچلونیمش! داداشیم دیگه از دست ما کلافه شده! محمدامین هر چیزی که میخواد جیغ میزنه! داداشی دیگه خیلی لوس شدیا! گاهیم خودتو یه جوری...
25 شهريور 1394

اولین مسافرت محمدامین به مشهد!

داداش کوچولوی شیطون من برای اولین بار با هواپیما به مشهد مقدس سفر کرد وقتی صبح ساعت 8 به فرودگاه رفتیم، مامانی رفت توی نمازخونه تا به محمدامین شیر بده. ولی چیزی نگذشت که در نمازخونه باز شد و کله ی کوچولوی محمدامین از لای در نمایان شد محمدامین در طول پرواز خییییلی اذیت کرد و جیغ زد! مشهد هم که بودیم، تونست حرم امام رضا (ع) رو زیارت کنه موقع برگشت هم همش خواب بود! دوست دارم عسل آبجی عکس های محمدامین در مشهد، ادامه ی مطلبه عکس های محمدامین وقتی داشتیم از فرودگاه میومدیم و تو بغل بابایی خوابیده بود عاشقتم داداشی خوشگلم   قربون اون لبخند قشنگت بشم کوچولوی آبجی عاشق همین نگاه شیطونتم...
20 مرداد 1394

تولدت مبارک داداشی :)

داداشی جونم تولدت مبارک بالاخره یه ساله شدی یادش بخیر سال پیش اینموقع محمدامین همین لحظه توی بغل من مثل یه فرشته خوابیده بود من اولین کسی بودم که داداشیو بوسیدم شیطونک من امیدوارم همیشه خوشحال و سالم و شیطون باشی و البته وقتی بزرگ شدی یه فرد بزرگ و مفید باشی برای ایران دوست دارم شیطون آبجیا ...
19 تير 1394

تولدت مبارک ;)

سلام داداشی جونم. اولا ببخشید که از وقتی به دنیا اومدی وبلاگتو آپ نکردم آخه ترجیح میدم پیش خودت باشم تا بیام اینجا دوما تولد یک سالگیت مبارک تو عشق من و آبجی و مامان و بابا هستی از خدا ممنونم که یه هدیه به توپولی تو به ما داد ...
19 تير 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به محمد امين می باشد